اینجا تهران است جایی که هرچیزی در هر ساعتی از شبانه روز در دسترس است؛ آیا به یکباره مورد هجوم لشکر میهمانان قرار گرفتهاید؟ آیا برای میهمانان عزیزتان غذا میخواهید؟ آیا هوس قلیان کردهاید؟ آیا ماشین شما اورژانسی نیاز به کارواش دارد؟ آیا حال ندارید به سوپرمارکت سر کوچه بروید؟ برای بردن و آوردن لباسهایتان به اتوشویی مشکل دارید؟ نگران نباشید! پدیده «دلیوری» (Delivery) در خدمت شماست. گوشی را بردارید، زنگ بزنید، در منزل و یا آنچنان که در این آگهیها میخوانیم «درب منزل» قلیان چاق شده را با طعم دلخواه تحویل بگیرید. کارواش سیار هم برای شستوشوی اتومبیل شما در پارکینگ منزلتان در خدمت شماست.این پدیده از کجا ریشه میگیرد و خود میتواند عامل چه پدیده دیگری شود؟ آیا علت در متورم شدن و سرریز شدن بازار است؟ آیا ریشه در انزواطلبی و فردگرایی و دوری از ساحت اجتماعی جامعه است؟ مشکل ترافیک تهران است یا تولید مشاغل کاذب؟
حالا دیگر بازار، اغلب کارهایی را که تا چند سال پیش در خانه انجام میدادید تقبل میکند و هر روز خدمات جدیدی به شما میدهد؛ از پاک کردن سبزی تا خرید از فروشگاه و... تا خدای ناکرده آب در دلتان تکان نخورد و نگران چیزی نباشید. بازاری که هر روز از شلوغی و ترافیک سود بیشتری میبرد.حسام سلامت استاد جامعهشناسی اقتصاد در این باره به «ایران» میگوید:
«ما در ایران با روندهای شتابناک بازار روبه رو هستیم. فروش خدمات و دادن امکانات جدید به مشتری، باعث شده بازار هر روز قلمروهای بیشتری را تسخیر و ابتکارات جدیدی را ابداع کند.» او معتقد است بازار در همه زمینهها از تفریحات گرفته تا خدمات نظافتی و... درگیر شیوههای جدید ارائه به مشتری است و هر روز ابتکاری نو و رفتاری نو ایجاد میکند.« سلامت» میگوید: «ما در ایران و بخصوص در تهران با متورم و بزرگتر شدن نهاد بازار مواجه هستیم. دست بالا در همه چیز، از آن بازار است و این را میتوان در اقبال دانشجویان به رشتههایی مانند حسابداری و مدیریت و حتی روانشناسی دید. بازار سالهاست در حال ایجاد تقاضا است و البته در این زمینه موفق هم بوده. تقاضایی که هرچند شما هرگز به زبان نیاوردهاید اما بازار آنها را شنیده و به کمک آمده و این شاید خاصیت دنیای مدرن باشد. درست مانند گوشیهای هوشمندی که در نبودشان هم ما زندگی راحتی داشتیم اما حالا بدون آنها یک جای زندگی لنگ میزند. تقاضاهایی که برای هر چه کمتر درگیر شدن با محیط ایجاد میشوند و شاید خوبیها و بدیهای یکسانی داشته باشند.»